مترجم: عادل نجفی | این بار که در مسیر رسیدن به منزل، محل کار، قرار ملاقات با دوستان، فروشگاه ها یا دیگر تفریحات خود قدم زدید، تصور کنید چشمان شما دیگر به اندازه کافی برای دیدن مسیر توانایی ندارند! اکنون شما یکی از انسانهای کور رنگ، کم بینا یا نابینا در جهان هستید که با چالش های روزمره بسیاری برای انجام بدیهی ترین امور خود روبهرو هستند. امکان داشت حتی از این آمار مطلع نمی شدید؛ چون خواندن این خطوط نیز برای شما امکان پذیر نبود.
هنگامی که شما به عنوان یک شهروند نمی توانید از حس بینایی خود استفاده کنید، مشکلات دوچندان می شوند. پیگیری فعالیت های روزانه از مسیریابی و عبور، از یک تقاطع شلوغ گرفته تا انجام یک خرید ساده، می تواند برای این افراد بسیار چالش برانگیز باشد؛ موضوعی که با توجه به سرعت رشد شهرها و سکونتگاه های بشری برای این گروه از شهروندان دشوارتر نیز می شود، تا حدی که آن ها ممکن است انزوا و گوشه گیری را به حضور در چنین بافت های پرمخاطره ای ترجیح دهند.
شهر آماده نابینایان
کلودیا فلوسکا یکی از 3.5میلیون آمریکایی است که با مشکلات بینایی دست و پنجه نرم می کند. او از پنج سالگی و پس از ابتلا به یک عفونت کمتر شناخته شده به تدریج بینایی خود را از دست داد و امروز به عنوان شهروند کم بینا در تلاش است راهکارهایی برای آماده سازی شهرها برای کم بینایان و نابینایان پیدا کند. کلودیا دانشجوی دکتری در دانشگاه دنور ایالات متحده است و تلاش می کند با تحلیل نقشه های مغزی و مسیرهای مورد استفاده کم بینایان، اقداماتی برای سهولت تردد آن ها ارائه کند. من و شما به طور معمول برای تردد در شهرها به تابلوها، خط کشی ها و علائم هشدار دهنده تکیه می کنیم، ولی وقتی نتوانیم آن ها را ببینیم، اگر خوش شانس باشیم و آسیب جسمی نبینیم، دست کم در شهر گم می شویم! فلوسکا با انتخاب یک محدوده پر تردد از یک ایستگاه مترو تا یک مرکز خرید از افراد کم بینا و نابینا خواست مسیر روزمره خود را روی کاغذ به اصطلاح خط خطی کنند و تجربه های خود در مسیر را بازگو کنند. نتایج نه تنها شباهت خیره کننده ای در مسیر آن ها را نشان می داد، بلکه آن ها تجربه های مشابهی نیز داشتند. برای مثال همه آن ها تجربه برخورد با یک بلوکه سیمانی در مسیر را ثبت کرده بودند که در اغلب موارد حتی موجب ایجاد جراحات سطحی نیز می شد. فلوسکا در قالب پژوهش های شهری خود، به نقشه مسیر تردد این افراد دست پیدا کرده بود. براساس این نقشه، نقاطی که خالی از تردد بودند، ناامن ترین نقاط برای افراد کم بینا و نابینا به شمار می روند. این نقاط الزاما شاید نقاط ناامنی نباشند، اما به دلیل نبود علائم کافی، بدون استفاده هستند. توجه به نیازهای افراد پیاده به ویژه با محدودیت های حرکتی می تواند به ایجاد شهرهای پایدارتر کمک کند، به نحوی که مسیرهای پیاده روی ایمن و مجهز می تواند دیگر شهروندان را نیز به پیاده روی ترغیب کند و مشکلاتی نظیر آلودگی هوا و مصرف انرژی را نیز رفع کند.
چشمان من باش!
از جمله تصورات رایج اما اشتباه درباره شهروندان دارای مشکلات بینایی، حتی در میان مسئولان شهری، برآوردهای نادرست از جمعیت و نیازهای این گروه از شهروندان است. آمارهای سازمان های بین المللی نظیر سازمان جهانی بهداشت نشان می دهد، برای نمونه در اروپا، از هر 30 نفر دست کم یک نفر با مشکلات بینایی دست و پنجه نرم می کند و در جهان 39 میلیون نفر کاملا نابینا هستند. بر همین اساس مسئولان برای شناسایی مشکلات و برنامه ریزی به منظور رفع آن ها اقدام می کنند. اما علی رغم نیاز فزاینده به ایجاد دسترسیهای مناسب در بافت های شهری آینده برای گروه های مختلف جمعیتی دارای نیازهای حرکتی خاص، به نظر می رسد همچنان توجه به مشکلات کم بینایی در حاشیه قرار دارد.
براساس آمارها در فاصله سال های 2010 تا 2050میلادی شاهد رشد 184درصدی در تعداد شهروندان دارای مشکلات بینایی بر اثر کهولت سن خواهیم بود که 55درصد آن ها را بانوان تشکیل می دهند. اگرچه شهرهای آینده برای حمل ونقل و جابه جایی افراد بسیار آماده و مناسب خواهند بود، تردد ایمن و مستقل این افراد همچنان دارای ابهام است. مشکلات بینایی از مهم ترین مخاطرات برای افراد در از دست دادن استقلال فردی به ویژه درمیان کهن سالان است و چون افزایش سن اجتناب ناپذیر است، هرگز در برنامه ریزی ها و طراحی های شهری نباید این گروه ها را نادیده گرفت.
تصویب قوانینی نظیر برابری امکانات شهری در انگلستان، تربیت سگ های راهنما یا تغییر سنگ فرش پیاده راه ها، ازجمله اقداماتی است که معمولا مسئولان شهری به منظور آماده سازی شهرها برای این گروه از افراد انجام می دهند. اما هزینه های زیاد نگهداری و تربیت حیوانات خانگی یا نبود ضمانت اجرایی کافی برای قوانین باعث شده است استفاده از فناوری های روز به گزینه ایده آل شهروندان تبدیل شود. تاکنون صدها وب سایت، نرم افزار مسیریاب یا رابط های کاربری هوشمند برای ارائه خدمات به این گروه از شهروندان عرضه شده است. یکی از موفق ترین و محبوب ترین استارت آپ ها که ترکیبی از نرم افزار تلفن همراه، وب سایت و مشارکت کاربران است، با نام «چشمان من باش Be My Eyes» فعالیت می کند. در این پروژه، افراد کم بینا، نابینا و کور رنگ از یک سو و افراد داوطلب که مشکلات بینایی ندارند از سوی دیگر از سراسر جهان عضو می شوند و چشمان خود را برای دقایقی برای حل مسائل کوچک و بزرگ در اختیار یکدیگر قرار می دهند. با مشارکت 2 میلیون و800هزار نفر از افراد فاقد مشکلات بینایی، به 156 هزار نابینا یا کم بینا در رفع مشکلاتی، از خواندن قیمت و مشخصات روی بسته بندی یک محصول در یک فروشگاه گرفته تا تشخیص رنگ یک لباس در منزل یا کمک به خواندن یک متن و مسائل پیچیده تر، کمک می شود تا جهان برای افراد بیشتری جایی برای زندگی باشد.
افراد مشهوری که جهان را ندیدند اما جهان آن ها را دید!
در طول تاریخ بسیاری از افراد با مشکلات بینایی درگیر بوده اند اما بسیاری از آن ها نه تنها گوشه گیر یا منزوی نشدند بلکه تاریخ ساز نیز شدند.
لوئیس بریل: نابینایان برای خواندن و نوشتن، رسم الخط مخصوص خود را دارند. آن ها این شیوه ارتباطی را مدیون لوئیس بریل هستند. لوئیس در جوانی در یک حادثه، بینایی خود را به طور کامل از دست داد اما توانست با طراحی و اختراع این خط، جهان را برای نابینایان خواندنی کند!
هلن کلر: توان یابان در سراسر جهان بسیاری از حقوق خود را مدیون خانم کلر هستند. او که در کودکی بینایی و شنوایی خود را از دست داد، نخستین توان یابی بود که توانست در آمریکا تحصیلات آکادمیک را به پایان برساند.
فرانکلین روزولت: سی ودومین رئیس جمهور ایالات متحده کم بینا بود. روزولت که در دوران جنگ جهانی دوم در کاخ سفید حضور داشت، تنها رئیس جمهوری بود که به دلیل موفقیت های اقتصادی، 4دوره پیاپی (باتوجه به قوانین دوران خود) توانست در مسند ریاست جمهوری باقی بماند.
گالیله: منجم، ریاضی دان، فیزیک دان و فیلسوف ایتالیایی که نقش بسزایی در رنسانس و انقلاب علمی در جهان داشت، مخترع تلسکوپ نیز بود. مخترعی که به ما کمک کرد تا دورترین اجرام آسمانی را ببینیم از شصت و هشت سالگی به تدریج بینایی خود را از دست داد و نابینا شد.
خورخه لوئیس بورخس: نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و مترجم آرژانتینی در بوینس آیرس متولد شد اما علی رغم زندگی در خانواده ای متمول هرگز از آن ها درخواست کمک نکرد. وی به دلیل مشکلات خانوادگی و حجم کار زیاد به تدریج در اواخر پنجاه سالگی بینایی خود را از دست داد.